تحلیل تکنیکال در بورس: آموزش کاربردی تحلیل تکنیکال در بورس + مزایا
چه زمانی باید سرمایهگذاری کرد و چه زمانی باید سرمایه را بیرون کشید؟ برای اینکه بتوانید دنیای سرمایه را پیشبینی کنید، علم تحلیل تکنیکال در بورس یا تحلیل فنی خیلی کمک کننده است. با این دانش میتوانید روند و الگوی رفتاری قیمت سهام را در بازارهای مالی ردیابی کرده و درست سربزنگاه معاملات خود را با حداقل ریسک و برای رسیدن به سود بیشتر به انجام برسانید.
-
- تحلیل تکنیکال در بورس چیست ؟
- مفاهیم پایه ای تحلیل تکنیکال در بورس
- تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی
- انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال در بورس
- انواع سبک های تحلیل تکنیکال در بورس
- تحلیل تکنیکال بر اساس پرایس اکشن
- مزایای تحلیل تکنیکال
- محدودیت و معایب تحلیل تکنیکال در بورس
- شناسایی الگوها در تحلیل تکنیکال در بورس
- نقش اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال چیست؟
- فیبوناچی و تأثیر آن در تحلیل تکنیکال در بورس
- باند بولینگر در تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟
تحلیل تکنیکال در بورس (Technical Analysis) چیست؟
تحلیل تکنیکال دانشی جهت پیشبینی رفتار نمودارها در آینده با استفاده از اطلاعات قبلی یک سهم (نماد) یا صنعت است.
به طور کلی یکی از دانشهایی که شما را برای یک سرمایهگذاری موفق همراهی میکند، علم تحلیل تکنیکال در بورس است. با تسلط بر این دانش شما میتوانید بازارهای مالی را پیشگویی کنید. علم تحلیل تکنیکال با تجزیه و تحلیل آمارهای مالی گذشته، الگو و روند رفتاری یک بازار (سهام یا صنعت) را شناسایی میکند. نتیجهی این آنالیز امنیتی که از دادهها و حجم معاملات به دست آمده معمولا بهصورت گرافیکی در نمودارها نمایش میشود.
با نقشهی راه به دست آمده از تحلیل فنی بازار سرمایهگذاران با امنیت بیشتری میتوانند معاملات خود را انجام دهند. روش تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی قرنها است که توسط معاملهگران، تحلیلگران و سرمایهگذاران مورد استفاه قرار میگیرد و به مقبولیت گستردهای در بین قانونگذاران و جامعه دانشگاهی دست یافته است. در ادامه این مطلب از اینوستو بیشتر به شرح این موضوع می پردازیم.
تحلیل فنی برای بررسی بازار مالی بر اساس ابزارهای تحلیلی مختلف مثل نمودارها، دادههای قیمتی و حجم معاملات انجام میشود، تا سرمایهگذاران را برای پیدا کردن زمان درست ورود یا خروج سرمایه آگاه سازد.
فرض های اساسی تحلیل تکنیکال در بورس کدامند؟
در هر حوزهای برای اینکه بدانی در چه موقعیتی هستی و چگونه باید رفتار کنی، تجزیه و تحلیل شرایط برای رسیدن به موفقیت، هوشمندانهترین راهکار است. تحلیل تکنیکال هم دقیقا یعنی همین! یعنی به شما اطلاعاتی برای ارزیابی رفتار قیمت در بازارهای مالی و بازار دیجیتال میدهد تا به یک استراتژی معاملاتی و تعیین فرصتهای معامله دست یابید.
البته که به این نوع تحلیل هم ایراداتی وارد است، اما سالها است که این روش یکی از محبوبترین روشهای معاملهگران برای رسیدن به سود بوده و هست. تحلیل تکنیکال سه فرض اصلی دارد:
قیمت مهمترین و اساسیتری فرض در تحلیل تکنیکال است. طبق نظر چارلز داو الگوهای رفتاری قیمت در تحلیل آماری، تمام آنچه که باید یک معاملهگر از روند بازار مالی بداند، ارائه میدهد.
1. همه چیزی در قیمت لحاظ شده است
در تحلیل تکنیکال تکیه بر قیمت است. تحلیلگران نموداردها را بر اساس نوسانات قیمت و حجم معاملات در گذشته و اکنون بررسی میکنند و با این آنالیز، روند مالی جدید را پیشبینی میکنند. فرض بر این است که اگر عرضه از تقاضا بیشتر شود، قیمتها افزایش یافته و اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد نمودار قیمت افت میکند.
نقدی که به تحلیل تکنیکال وارد است، بیاهمیت بودن به عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی و سایر موارد اینچنین در جامعه و جهان است. تحلیلگران فقط و فقط روی الگوی رفتاری قیمت تصمیم میگیرند و به دیگر عوامل کاری ندارند.
2. قیمت دارایی ها در قالب روندها حرکت و تغییر می کنند
مورد دیگری که تحلیلگران به آن اعتقاد دارند این است که حرکت قیمتها پیرو روندهای خاصی هستند و برای رسیدن به استراتژی معاملاتی باید روندهای حرکتی قیمت را تشخیص داد. بنابراین با تشخیص و تعیین روند حرکت قیمت، میتوان حرکت قیمت در آینده را پیشبینی کرد.
3. تاریخ تکرار میشود
تحلیلگران بر اساس روانشناسی بازار و در نظر گرفتن احساساتی مثل ترس و هیجان، بر این اصل معتقدند که چرخه قیمت تکرار شونده است. آنها با استفاده از نمودارهای آماری، احساسات بازار و روندهای حرکت قیمت را تحلیل میکنند.
تحلیلگران به این اصل که روندهای قیمتی آینده شباهت زیادی به روندهای قیمتی گذشته دارند و به احتمال زیاد با همان چرخه تکرار شوند، استراتژی معاملاتی خود را میسازند.
مفاهیم پایه ای تحلیل تکنیکال در بورس
برای اینکه بتوان به درستی از این دانش چند قرنه معاملهگران قدیمی استفاده کرد، باید با مفاهیم پایه ای تحلیل تکنیکال آشنایی داشت:
- الگوها: در تحلیل تکنیکال همه چیز به قیمت و الگوی حرکتی قیمت برمیگردد. بنابراین، تحلیلگران باید نسبت به الگوهای قیمتی شناخت خوبی داشته باشند. الگوی قیمتی در واقع زمان ورود، ابزار تأیید و یا پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی را نمایش میدهد. الگوهای قیمتی به دو دسته بزرگ الگوی برگشتی و الگوی ادامه دهنده تقسیم میشوند.
- نمودارها: برای نمایش تغییرات و تحرکات قیمت انواع مختلفی از نمودارها با ویژگیهای خاص ارائه میشوند: نمودار خطی، نمودار شمعی و نمودار میلهای. تمامی تغییرات قیمتی و تحلیلهای به دست آمده از همین نمودارها هستند.
- روند: روند یعنی مسیر حرکت قیمت، روندها میتوانند صعودی و یا نزولی باشند. برای شناسایی روندها باید از خطوط مختلف مثل خط حمایتی، خط مقاومت و خط کانال آشنایی کامل داشت تا بتوان حرکت بعدی را تشخیص یا پیش بینی کرد.
برای آگاهی از مفهوم شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال مقاله: شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال: همه چیز درباره شکاف قیمتی یا پرایس گپ! را مطاله نمایید.
دانش تحلیل تکنیکال بر عملکرد معاملاتی چه تأثیری دارد؟
با تحلیل تکنیکال به زمانبندی معاملاتی مناسبی دست خواهید یافت. با استفاده از شاخصها و الگوهای قیمت، بهترین زمان برای خرید یا فروش دارایی شناسایی میشوند و میتوان از فرصتهای موجود در بازار نهایت استفاده را برد.
با دانش تحلیل تکنیکال میتوان تصمیمگیری بهتری برای سرمایهگذاری داشت. با بررسی الگوها، شاخصها و نقاط ضعف و قدرت بازار، زمان مناسب برای خرید و فروش را خیلی راحتتر میتوان شناسایی کرد.
مورد دیگری که تحلیلگران را در داشتن استراتژی مالی بهتر پشتیبانی میکند، مدیریت ریسک است. با تحلیل خطوط روند و آنالیز الگوهای قیمت، خیلی دقیقتر میتوان نقاط ورود و خروج از بازار را شناسایی کرد و سرمایه را از مهلکهی افت قیمتهای ناگهانی نجات داد.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش متفاوت برای تحلیل بازار مالی هستند و هرکدام ویژگیها و مزایا و معایب خود را دارند؛ در این بخش تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را بررسی میکنیم:
-
مبنای تحلیل:
- تحلیل تکنیکال: این روش بر اساس تاریخچه قیمت و حجم معاملات داراییها انجام میشود. سرمایهگذاران و تریدرهای از الگوهای قیمت، شاخصها و نمودارهای فنی برای پیشبینی جهت حرکت قیمتها استفاده میکنند.
- تحلیل بنیادی: این روش بر اساس عوامل اقتصادی، مالی، صنعتی و شرکتی که تأثیر بر ارزش داراییها دارند، تحلیل میشود. سرمایهگذاران از دادههای مالی، گزارشهای سودآوری، شرایط اقتصادی و سیاسی و دیگر عوامل بنیادی برای ارزیابی ارزش وضعیت شرکت یا بازار استفاده میکنند.
-
زمانبندی:
- تحلیل تکنیکال: این روش بر روی زمانبندی کوتاهمدت و حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد. سرمایهگذاران به دنبال الگوها و شاخصهای فنی هستند که به آنها کمک کند در بازار کوتاهمدت عملکرد خوبی داشته باشند.
- تحلیل بنیادی: این روش بر روی زمانبندی بلندمدت و عوامل بنیادی که تأثیر بر ارزش داراییها در طولانی مدت دارند، تمرکز میکند. سرمایهگذاران به دنبال ارزش شرکت یا بازار در طولانی مدت هستند و از دادههای مالی و عوامل اقتصادی برای تصمیمگیری بهرهمند میشوند.
-
روش تحلیل:
- تحلیل تکنیکال: برای تحلیل فنی از روشهای کمپینگ، الگوها، شاخصها و نمودارها استفاده میشود.
- تحلیل بنیادی: برای تحلیل فنی از عوامل مالی، صنعتی، اقتصادی و شرکتی استفاده میشود.
پدر علم تکنیکال کیست؟
اگرچه که از داو هیچ کتابی در زمینه تحلیل تکنیکال در بورس منتشر نشده و فقط با آمار مالی و شرح الگوها قیمتی که در نشریه وال استریت ژورنال ارائه میداد به چنین شهرت جهانی دست یافت؛ او را پدر علم تکنیکال نامیدند. نظریهی داو بیشتری حول محور قیمت میچرخد.
علم تکنیکال صدها سال است که توسط تجار حرفهای مورد استفاده قرار میگیرد. طبق منابع تاریخی به دست آمده اولین نفری که تحلیل تکنیکال را بر اساس نمودارهای شمعی به کار برده، یک تاجر ژاپنی بوده است. اما آنچه که از علم تکنیکال نوین در دست است، نتیجهی فعالیتهای چارلز هنری داو است.
تعریف نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟
نمودار قیمت یا چارت قیمت به نموداری که تغییرات قیمت سهام، ارز یا هر نوع دارایی دیگر را در طول زمان به نمایشگذارد، گفته میشود. این نمودارها به تاجران کمک میکند تا الگوها و روندهای قیمتی را در بازار شناسایی کرده و تصمیمات درستی برای خرید و فروش دارایی خود بگیرند.
نموداراهای قیمت عموما شامل محورهای زمان و قیمت است که قیمت دارایی در محور عمودی و زمان در محور افقی نشان داده میشود. نمودارهای قیمت در انواع مختلف: نمودار خطی، شمعی، نقطهای و سایر اشکال مختلف به عنوان ابزار کلیدی در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند.
انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال در بورس کدامند؟
نمودارها فقط یک مبحث ریاضی نیستند، در واقع با این الگوهای نموداری میتوان روانشناسی بازار، احساسات سرمایهگذار و حرکت قیمت را در طول زمان ارزیابی کرد. نمودارها مهمترین ابزار در تحلیل تکنیکال به حساب میآیند:
نمودار خطی در تحلیل تکنیکال
سادهترین نوع نمودار در تحلیل تکنیکال، نمودار خطی است. تحلیل نمودار خطی چندان کار پیچیدهای نیست ولی نمیتوان از آن اطلاعات زیادی به دست آورد، چون فقط یک دوره معاملاتی خاص را نمایش میدهد.
نمودار خطی، نمودار قیمت-زمان است و از وصل کردن نقاط که قیمت پایانی سهام را نشان میدهند، به دست میآید. نمودار خطی برای گرفتن یک گزارش عمومی از بازار و حرکات قیمتی گذشته استفاده میشود.
نمودار میله ای در تحلیل تکنیکال
نمودار میلهای کمی کاملتر از نمودار خطی است و میتوان از آن تحلیلات بیشتری بیرون کشید. مثلا در نمودار میلهای علاوه بر قیمت پایانی، قیمت آغازین هم نمایش میشود.
هر میله در این نمودار یک خط عمودی است که از پایینترین قیمت شروع و تا بالاترین قیمت پیش میرود. قیمت ابتدایی که خط کوتاه در طرف چپ و قیمت پایانی یک خط کوتاه در سمت راست میله است.
برای تحلیل بهتر در نمودار میلهای از رنگها استفاده میشود. به این ترتیب که اگر قیمت آغازین پایینتر از قیمت پایانی باشد، رنگ میله سبزو در وضعیت بالعکسرنگ میله قرمز میشود.
نمودار کندل استیک در تحلیل تکنیکال
نمودار کندل استیک یا همان نمودار شمعی، یکی از پرکاربردترین نوع نمودارها برای تحلیل تکنیکال در بورس است، زیرا با یک نگاه میتوان اطلاعات لازم را به دست آورد. دلیل نامگذاری این نمودار بخاطر ساختار شمع مانند آن است. نمودار کندل استیک با رنگ تیره و روشن یا قرمز و سبز روند قیمت را نشان میدهد.
تریدرها، نمودار کندل استیک را به سایر نمودارها ترجیح میدهند چون با یک نگاه راحتتر میتوانند احساسات بازار و احساسات خریداران و فروشندگان را تفسیر کنند.
انواع سبک های تحلیل تکنیکال در بورس
در تحلیل تکنیکال در بورس، تلاش میشود تا با استفاده از الگوها و ابزارهای مختلف مربوطه، روندهای قیمتی شناسایی شوند و نهایتا به یک تصمیمگیری درست برای خرید و فروش داراییها رسید. تحلیل تکنیکال به سبکهای مختلف و وسیعی انجام میشود:
نحوه تحلیل تکنیکال بر اساس اندیکاتورها
اندیکاتور یا شاخص، ابزاری تکنیکالی است که بر اساس محاسبات ریاضی برای هشدار، پیشبینی یا تأیید تحلیل استفاده میشود. اندیکاتورها نقاط ورود و خروج معاملات را تعیین میکنند. بنابراین میتوانند همانند یک فیلتر قوی تریدرها را از زیان و ضررهای مالی محافظت میکنند. تعداد زیادی اندیکاتور وجود دارد، اما بررسی همه آنها نه تنها ضروری نیست بلکه خیلی زمانبر است. معروفترین آنها شامل موارد زیر است:
- اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average): اندیکاتور میانگین متحرک MA برای شناسایی روند یک سهم و مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت آن به کار میرود.
- اندیکاتور مکدی (MACD): اندیکاتور مکدی از سادهترین و در عین حال مهمترین اندیکاتورهایی است که معاملهگران را برای شناسایی روندهای صعودی و نزولی استفاده میکنند این مدل اندیکاتور رابطهی بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد.
- اندیکاتور (RSI): اندیکاتور RSI شاخص قدرت نسبی نام دارد. این شاخص قدرت نسبی به عنوان یک اندیکاتور بازگشتی شناخته شده و وظیفهی تأیید و تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار را برعهده دارد.
- اندیکاتور ایچیموکو: کارایی مهم این اندیکاتور، در قالبهای زمانی مختلف هفتگی یا دقیقهای است؛ به این معنا که معاملهگر در لحظه، پی به صعودی یا نزولی بودن روند میبرد.
- اندیکاتور باند بولینگر: اساس کار اندیکاتور بولینگر میانگین متحرک است. این اندیکاتور میانگین قیمت سهم را نمایش داده و درباره نوسانات قیمت و قیمتهای اشباع خرید و یا فروش اطلاعات میدهد.
نحوه تحلیل تکنیکال بر اساس پرایس اکشن
پرایس اکشن (Price Action) بدون استفاده از هیچ گونه اندیکاتوری برای پیشبینی و معامله حرکت قیمتی اوراق بهادار میپردازد. در روش پرایس اکشن معاملهگرها به بررسی تاریخچهی قیمتی بر اساس روندها و میلههای قیمتی اقدام میکنند.
در واقع با روش پرایس اکشن عملکرد کلیه خریداران و فروشندگان فعال در بازار بدون هیچ گونه اندیکاتوری آنالیز میشود. تحلیل پرایس اکشن به مرور زمان بهبود یافته و دچار تغییراتی شده و بهصورت کلی میتوان انواع سبکهای پرایس اکشن را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
پرایس اکشن کلاسیک
سبک کلاسیک پرایس اکشن همان پرایس اکشن پایه است که معاملهگران با استفاده از الگوهای متعددی مثل الگوهای شمعی، خطوط حمایت و مقاومت، خطوط روند، شکستها و بازگشتها و… به نقاط ورود و خروج معاملات را شناسایی میکنند.
عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
در پرایس اکشن عرضه و تقاضا، علاوه بر قیمت به بررسی تمایلات و رفتار خریداران و فروشندگان پرداخته میشود. در پرایس اکشن کلاسیک حمایت و مقاومت به نقاط قیمتی خاص گفته میشود. این نقاط از سقف و کف نمودارهای قبلی قیمت یا نقاط برخورد با خطوط روند حاصل میشوند که سطوح عرضه و سطوح تقاضا را در نمودار قیمتی مشخص میکنند.
پرایس اکشن اسمارت مانی
با توجه به پرایس اکشن اسمارت مانی معاملهگران به دنبال شرایط مناسب و بهبود جایگاه خود خواهند بود. آنها با پیشبینی نواحی قیمتی که احتمال جاماندن یا عدم تکمیل سفارشهای با حجم بالا در آن بیشتر است، معاملات خود را انجام داده و به سود بیشتری میرسند.
پرایس اکشن اسمارت مانی (پول هوشمند) همان پرایس اکشن مدرن است. این روش توسط مایکل هادلستون به وجود آمد. در این سبک، تحلیلگران معتقدند که بازار توسط پولهای هوشمند در حرکت است. این سبک کمی پیچیدهتر و حرفهایتر از مدلهای قبلی است، چون معاملهگران در حال رصد کردن رفتار بازیگران اصلی بازار هستند و قصد دارند که بر اساس آن، معاملات خود را انجام دهند.
کاربرد تحلیل تکنیکال در بورس و مزایای آن
تحلیل تکنیکال در بورس و بازار سرمایه، برای سرمایهگذاران و تریدرها اهمیت زیادی دارد. برخی از کاربردهای تحلیل فنی در بورس عبارتند از:
- پیشبینی حرکت قیمتها: تحلیل تکنیکال به سرمایهگذاران کمک میکند تا با استفاده از الگوها، نمودارها و شاخصهای فنی، حرکت قیمتها را پیشبینی کنند و بهطور مؤثرتر در خرید و فروش داراییهای مالی عمل کنند.
- تعیین نقاط ورود و خروج: با استفاده از تحلیل تکنیکال، سرمایهگذاران میتوانند نقاط حمایت و مقاومت را شناسایی کرده و بهترین زمان برای ورود یا خروج از بازار را تعیین کرد.
- مدیریت ریسک: با تحلیل تکنیکال سرمایهگذاران میتوانند ریسک موجود در بازار را شناسایی و استراتژی مناسب برای مدیریت ریسک را اعمال کنند.
برای آگاهی از سایر راه های کاهش ریسک در بورس مقاله: 5 راهکار طلایی برای کاهش ریسک سرمایه گذاری در بورس و بازار سرمایه! را مطالعه نمایید.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال روشی ایدهآل برای تحلیل روند بازار است و سالها است که نقشهی راه روشنی برای سرمایهگذاران مشخص میسازد. با تحلیل فنی میتوان بهترین موقعیتهای ورود و خروج از معامله را در نظر گرفت. از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مزایای تحلیل تکنیکال: انعطافپذیری و سادگی
تحلیل تکنیکال بر اساس قیمت و حجم معاملات صورت میگیرد و میتوان از آن برای تحلیل هر نوع بازاری (بازار سهام، بازار ارز، بازار طلا و…) استفاده کرد. برای آنالیز نمودارها و الگوها به اطلاعات پیچیده و عجیبی نیاز ندارید. این سادگی در تجزیه و تحلیل باعث شده که حتی افراد تازهکار نیز به راحتی از آن بهرهمند شوند.
مزایای تحلیل تکنیکال: سرعت تصمیمگیری
اطلاعات به دست آمده از تحلیل تکنیکال در بورس قابل دسترستر و قابل درکتر از تحلیل بنیادی هستند. بنابراین سرمایهگذاران میتوانند با سرعت و دقت بالایی تصمیمات خود را برای خرید و فروش داراییها اعمال کنند.
مزایای تحلیل تکنیکال: قابلیت پیشبینی
تحلیل تکنیکال به سرمایهگذاران کمک میکند تا به استفاده از الگوها، نمودارها و شاخصهای فنی، حرکت قیمتها را پیشبینی کنند و بهطور مؤثرتر در خرید و فروش داراییهای مالی عمل کنند.
محدودیت و معایب تحلیل تکنیکال در بورس
اگرچه که تریدرها سالها است که دارند از مزایای تحلیل تکنیکال بهرهمند میشوند، اما غرق شدن و تکیه زدن فقط بر این تحلیل راهکار سازندهای نیست و برای حفاظت از داراییها، رسیدن به سود و مدیریت ریسک باید موارد دیگر را هم مورد بررسی قرار داد.
معایب تحلیل تکنیکال: نادیده گرفتن تحلیل بنیادی
تحلیل تکنیکال فقط بر اساس قیمت و حجم معاملات صورت میگیرد و عوامل بنیادی مانند وضعیت اقتصادی، خبرها، رویدادها و..نادیده گرفته میشوند که ممکن است تأثیر زیادی بر بازار داشته باشند.
معایب تحلیل تکنیکال: پدیده همگانی
یکی از معایب و محدودیتهای وارده به تحلیل تکنیکال، رسیدن به نتیجهی مشابه تمامی معاملهگران است. این موضوع باعث افزایش پدیده همگانی و ایجاد تغییرات ناپایدار در بازار میشود.
معایب تحلیل تکنیکال: سیگنالهای ناپایدار
هدف از تحلیل تکنیکال پیشبینی قیمت است اما با ایجاد تغییرات ناپایدار و عدم روانشناسی درست رفتار بازار، درصد اشتباه گرفتن شروع با ضرر با شروع سودآور بسیار بالا است.
برای یک تحلیل تکنیکال ساده چه مطالبی را باید بدانیم؟
همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال یک روش تحلیل بازار سرمایه است که بر اساس دادهها از تاریخچهی قیمت و حجم معاملات به دست میآید. در این روش از نمودارها، شاخصها و الگوهای مختلف برای پیشبینی حرکت بازار و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری استفاده میشود.
آموزش تحلیل تکنیکال کار چندان سختی نیست و فرمولهای پیچیده و دشواری ندارد. آگاهی داشتن از برخی از اصطلاحات رایج، طرز تحلیل نمودارها و شاخصها میتوانید خیلی زود بازار مالی را با روش تحلیل تکنیکال مورد بررسی و آنالیز قرار دهید.
مفهوم حجم معاملات در تحلیل تکنیکال در بورس
یکی از اصطلاحات رایج و مهم در تحلیل تکنیکال مفهوم حجم است. در کل، حجم به مقدار سهام یا دیگر اوراق بهاداری که در یک بازار، در بازهی زمانی مشخص، خرید و فروش میشوند، اشاره دارد. به عبارتی دیگر، حجم نشاندهندهی فعالیت معاملاتی در بازار است.
حجم معمولا به همراه قیمت در نمودارهای تحلیل تکنیکال نمایش میشود. هر گونه حرکت قیمتی به سمت بالا یا پایین با حجم نسبتا زیاد، قویتر تلقی میشود. آنچه که نظر تحلیلگران را به خود جلب میکند، میزان حجم است. آنها با توجه به میزان حجم میتوانند روند قیمتی را در آینده پیشبینی کنند.
سطح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال در بورس
سطح حمایت و مقاومت دو مفهوم کلیدی در تحلیل تکنیکال هستند که به عنوان نقاط مهم در نمودار قیمتی داراییها مورد استفاده قرار میگیرند. این دو مفهوم به ترتیب نقاطی هستند که قیمت داراییها به آنها معمولا تا یک حد خاص حرکت میکند و در صورت عبور از آنها، احتمال تغییر جهت حرکت قیمت افزایش مییابد.
- سطح حمایت: سطح حمایت به نقطهای در نمودار اشاره دارد که در آن قیمت داراییها معمولا توانسته است از افتادن به پایین جلوگیری کند و قیمت به سمت بالا برگردد. سطح حمایت به دلیل وجود خریداران بیشتر یا عرضه کمتر در آن نقطه تشکیل و به عنوان نقطه قوی برای ورود به بازار توسط سرمایهگذاران استفاده میشود.
- سطح مقاومت: سطح مقاومت به نقطهای در نمودار اشاره دارد که در آن قیمت داراییها معمولا ناتوان از حرکت به سمت بالا است و قیمت به سمت پایین برمیگردد. سطح مقاومت به دلیل وجود فروشندگان بیشتری یا خریداران کمتر در آن نقطه تشکیل میشود و به عنوان یک نقطه قوت برای خروج از بازار توسط سرمایهگذاران استفاده میگردد.
مفهوم روندها در تحلیل تکنیکال در بورس
روندها یا ترندها به نحوه حرکت قیمت داراییها در بازار اشاره دارد. روندها (خط روند) یکی از مفاهیم اساسی در تحلیل تکنیکال در بورس به حساب میآیند بهطوریکه تحلیلگران آن را به عنوان مسیر معاملاتی خود ترسیم میکنند. روندهای معمولا به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
- روند صعودی (Uptrend): در روند صعودی، قیمت داراییها به طور مداوم به سمت بالا حرکت میکند. این نوع روند معمولا با افزایش خریداران و افزایش حجم معاملات همراه است.
- روند نزولی (Downtrend): در روند نزولی، قیمت داراییها به طور مداوم به سمت پایین حرکت میکند. این نوع روند معمولا با افزایش فروشندگان و کاهش حجم معاملات همراه است.
- روند جانبی (Sideways or Horizontal Trend): در روند جانبی، قیمت داراییها بهطور نسبتا ثابت و بدون تغییر قابل توجه به سمت بالا یا پایین حرکت میکند.
بررسی انواع سطوح مقاومت
سطوح مقاومت شامل سطح مقاومت استاتیک (ثابت) و داینامیک (پویا) است:
- سطوح ثابت (Static):
سطح استاتیک محدودههایی از قیمت هستند که در نمودار بهصورت خطوط افقی نمایش میشوند. سطح ثابت در نمودار نشانگر این است که قیمت در گذشته بارها به یک محدوده رسیده ولی با واکنش مقاومتی یا حمایتی مواجه شده است.
- سطوح متغیر (Dynamic):
محدودههای داینامیک یا پویا یا متغیر که با نام خط روند (Trend Line) نیز معروف هستند، یک کانال شیبداری را روی نمودار میسازند که جلوی افزایش یا کاهش قیمت گرفته شده است. خط بالای این کانال همان سطح مقاومت داینامیک و خط پایین سطح حمایت داینامیک است.
شناسایی الگوها در تحلیل تکنیکال در بورس
مورد مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال در بورس باید آموزش دید، شناسایی الگوهایی است که از حرکت قیمت و تغییر روندهای صعودی و نزولی شکل گرفته است. الگوهای قیمتی به دو دسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند. از مهمترین الگوهای که به تحلیل بهتر میانجامند شامل:
الگوی پرچم
الگوی پرچم یک الگوی قیمتی و از سری الگوهای ادامه دهنده است. الگوی پرچمی نشانگر تغییرات قیمت در مدتزمان کوتاهی، در خلاف جهت روند حرکتی غالب بلندمدتتر حرکت میکند. الگوی پرچم در میانه روند صعودی و یا نزولی، شبیه به پرچم، در نمودار ظاهر میشود.
الگوی مثلث
الگوهای مثلثی از سری ابزارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال در بورس به حساب میآیند و زیر مجموعهی الگوهای کلاسیک هستند. در الگوی مثلثی خط پایینی مثلث به عنوان خط حمایتی است و اگر خریداران قدرت بیشتری نسبت به فروشندگان داشته باشند بزرگ و از خط بالایی فاصله میگیرد.
خط بالایی مثلث خط مقاومتی است و با نزدیک شدن خط بالایی به خط پایینی نشانی از قدرت بیشتر فروشندگان به خریداران و کاهش یافتن قیمت است. الگوهای مثلثی شامل سه دسته کلی: مثلث متقارن، مثلث افزایشی و مثلث کاهشی است.
الگوی فنجان
الگوی فنجان یا الگوی کاپ یک الگوی قیمتی ادامه دهنده است و از آنجا که ترسیم خطوط نمودار به شکل فنجان است، به این نام خوانده میشود. زمانیکه حجم فروش افزایش مییابد، نمودار قیمتی نزول پیدا کرده و به نقطه حمایت میرسد.
الگوی کنج
الگوی کُنج یک الگوی گرافیکی در تحلیل تکنیکال در بورس است که در نمودار قیمتهای مالی، مخصوصاً در بازارهای سهام مشاهده میشود. این الگو معمولاً پس از یک حرکت صعودی (کوهی) در نمودار قیمتها به وجود میآید. الگوی کُنج شامل دو بخش است: یک قله است که بهتدریج به یک پایه صاف میرود و سپس یک بازگشت به سمت بالا بهصورت کوه اوج میگیرد.
الگوی کف و سقف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو، معمولاً نشاندهنده تغییرات در جهت حرکت قیمتها است. الگوی کف و سقف دوقلو شامل دو قله (سقف) یا دو کف (کف) متناظر است که در نمودار قیمتها دیده میشود.
در الگوی سقف دوقلو، قیمت به دو بار به یک سطح بالا میرسد و سپس نمیتواند آن را نشکند و به سمت پایین حرکت میکند. در الگوی کف دوقلو، قیمت به دو بار به یک سطح پایین میرسد و سپس نمیتواند آن را شکسته و به سمت بالا حرکت میکند.
الگوی سروشانه
الگوی سروشانه، یک الگوی شناختهشده در تحلیل تکنیکال در بورس است که نشاندهندهی انعطافپذیری در جهت حرکت قیمتها است. الگوی سروشانه شامل سه قله است: یک قله مرکزی (سر) که دو قله کناری (شانهها) را فراهم میکند.
این الگو معمولاً به عنوان نشانهای از تغییر جهت حرکت قیمتها در بازار شناخته میشود. اگر قیمت پس از قرار گرفتن در این الگو در یک جهت معکوس به سمت جهت معکوس حرکت کند، ممکن است یک انعطاف بزرگ در بازار رخ دهد.
الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک نیز الگوهایی هستند که براساس روشهای خاصی از جمله نسبتهای فیبوناچی در بازار تشخیص داده میشوند. این الگوها معمولاً شامل الگوهای ABCD، گارتلی و بتفلای است که برای پیشبینی حرکتهای قیمتها مورد استفاده قرار میگیرند.
برای آموزش تحلیل تکنیکال در بورس پیشرفته چه مفاهیمی را بشناسیم؟
برای آموزش تحلیل تکنیکال در بورس پیشرفته، ابتدا باید مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال را بهخوبی درک کنید و سپس به مطالعه و تمرین مفاهیم پیشرفته و ابزارهای پیچیدهتر بپردازید. برخی از مفاهیم و ابزارهایی که در آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از:
- الگوهای قیمتی پیچیده: این شامل استراتژیها و ارگانیک مانند “هارمونیک“، “گان” و “الیوت” میشود که بر اساس الگوهای خاص در نمودار قیمتها و پیشبینی حرکتهای آتی استفاده میشوند.
- استراتژیهای معاملهگری پیچیده: این شامل استراتژیهایی مانند “پیشبینی“، “ترکیب نقاط ورود و خروج“، و “رهایی زمانی” است که برای معاملهگری پیچیدهتر و موفقتر استفاده میشوند.
- تحلیل تکنیکال اسیلاتورها: اسیلاتورها ابزارهایی هستند که تغییرات قیمت را در یک بازه زمانی خاص نشان میدهند. معمولاً این اسیلاتورها نسبتهای فیبوناچی، MACD،RSI، Stochastic Oscillator و CCI شامل میشوند.
- استفاده از اندیکاتورهای ترکیبی: برخی از تحلیلگران تکنیکال در بورس از ترکیبی از اندیکاتورها برای تحلیل بازار استفاده میکنند. این میتواند شامل ترکیبهایی از RSI، MACD، Bollinger Bands و Moving Averages باشد.
- مدیریت ریسک: مدیریت ریسک یکی از جنبههای حیاتی معاملهگری است که باید در آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته مورد توجه قرار گیرد. این شامل مواردی مانند تعیین اندازه موقعیت، تعیین استاپ-لاس و اعمال روشهای مدیریت ریسک مختلف میشود.
نقش اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال نقش مهمی دارند و برای معاملهگران به عنوان ابزارهای مفیدی برای تحلیل نمودارهای قیمتی عمل میکنند. این ابزارها بر اساس دادههای قیمتی و حجم معاملات استفاده میشوند و به معاملهگران کمک میکنند تا الگوهای قیمتی، روندهای بازار و سیگنالهای ورود و خروج را تشخیص دهند. در ادامه، نقش اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال را بررسی میکنیم:
تشخیص الگوهای قیمتی
اندیکاتورها معمولاً به معاملهگران کمک میکنند تا الگوهای قیمتی را در نمودارهای قیمتی تشخیص دهند. این الگوها میتوانند شامل الگوهای معکوسی (بازگشتی) و یا الگوهای ادامهی دهنده مانند “پنج موج الیوت” و “تریانگلها” باشند.
ارزیابی روندهای بازار
اندیکاتورها به معاملهگران کمک میکنند تا روندهای بازار را تحلیل کنند و متوجه شوند که بازار در حال رشد، کاهش یا محافظهکاری است. به عنوان مثال، اندیکاتورهای میانگین متحرک (Moving Averages) معمولاً برای تشخیص روندهای بازار استفاده میشوند.
تولید سیگنالهای خرید و فروش
برخی از اندیکاتورها میتوانند سیگنالهای ورود و خروج را مشخص کنند. به عنوان مثال، اندیکاتورهای RSI (شاخص قدرت نسبی) و Stochastic Oscillator میتوانند نشان دهنده شرایط “خرید زیاد” یا “فروش زیاد” باشند و به معاملهگران کمک کنند تا زمان مناسبی برای ورود به یا خروج از بازار را تصمیمگیری کنند.
تأیید سیگنالهای تحلیل تکنیکال
برخی از اندیکاتورها میتوانند سیگنالهای دیگر را در تحلیل تکنیکال تأیید کنند. به عنوان مثال، اگر یک الگوی معکوسی مانند “سر و شانهها” شکل گرفته باشد، تأیید این الگو ممکن است توسط اندیکاتورهای مختلف انجام شود.
به طور کلی، اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال در بورس به معاملهگران کمک میکنند تا الگوهای قیمتی و روندهای بازار را تشخیص دهند، سیگنالهای ورود و خروج را مشخص کنند و تحلیلهای خود را از بازار بهبود بخشند. با این حال، باید توجه داشت که اندیکاتورها تنها یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند و برای تصمیمگیری در مورد معاملات، معاملهگران باید از تمام اطلاعات موجود و تجربه خود استفاده کنند.
معرفی اسیلاتور و نحوه کارکرد آن در تحلیل تکنیکال در بروس
اسیلاتورها یک نوع ابزار تحلیل تکنیکال در بورس هستند که معمولاً در نمودارهای قیمتی استفاده میشوند و به معاملهگران کمک میکنند تا تغییرات قیمت در یک بازه زمانی خاص را تحلیل کنند. این ابزارها معمولاً نشاندهنده وضعیت بازار (خرید زیاد یا فروش زیاد)، نقاط برخورد (انعطافپذیری)، و همچنین تغییرات قیمتی نوسانی هستند. در ادامه، به برخی از مهمترین اسیلاتورها و نحوه کارکرد آنها میپردازیم:
۱. شاخص قدرت نسبی (RSI): RSI یکی از معروفترین اسیلاتورها است که وضعیت خرید و فروش را نشان میدهد. این اسیلاتور از مقایسه میانگین سود و زیان در یک دوره زمانی خاص برای تشخیص وضعیت بازار استفاده میکند. RSI معمولاً در محدوده ۰ تا ۱۰۰ قرار دارد؛ هرگاه این شاخص بیشتر از ۷۰ باشد، نشاندهنده خرید زیاد است و هرگاه کمتر از ۳۰ باشد، نشاندهنده فروش زیاد است.
۲. شاخص استوکاستیک (Stochastic Oscillator): استوکاستیک نیز یکی دیگر از اسیلاتورهای محبوب است که وضعیت خرید و فروش را نشان میدهد. این ابزار از روی تفاوت میان بالاترین و پایینترین قیمتهای روزانه برای محاسبه میشود. استوکاستیک نیز معمولاً در محدوده ۰ تا ۱۰۰ قرار دارد؛ مقادیر بالای ۸۰ نشاندهنده خرید زیاد و مقادیر پایینتر از ۲۰ نشاندهنده فروش زیاد هستند.
۳. شاخص میانگین متحرک همسان (MACD): MACD یکی دیگر از اسیلاتورهای محبوب است که بر اساس اختلاف میانگین متحرک سریع و میانگین متحرک کندلی تشکیل میشود. این اسیلاتور معمولاً با استفاده از خطوط سیگنال و هیستوگرام به عنوان سیگنالهای خرید و فروش استفاده میشود.
در تحلیل تکنیکال در بورس از اسیلاتورهای متنوعی استفاده میشود که هر کدام از آنها ویژگیها و روشهای خاص خود را دارند. معمولاً این ابزارها بهصورت همزمان با نمودار قیمتها مورد استفاده قرار گرفته و معاملهگران را در انتخاب نقاط ورود و خروج از بازار کمک میکنند.
مختصری درباره فیبوناچی و تأثیر آن در تحلیل تکنیکال در بورس
فیبوناچی یک روش معروف در تحلیل تکنیکال در بورس است که بر اساس دنبالهای از اعداد معروف به دنباله فیبوناچی ساخته شده است. این دنباله اعداد با ترکیب جمع هر دو عدد قبلی، یک دنباله نامتناهی را ایجاد میکند که به صورت زیر است:
1, 1, 2, 3, 5, 8, 13, 21, 34, 55, 89, …
این دنباله اعداد فیبوناچی خاصیتهای جالبی دارد که در تحلیل تکنیکال در بورس مورد استفاده قرار میگیرند. این شامل نسبتهای فیبوناچی است که به صورت زیر است:
- نسبت طلایی (گلدن): 1.618
- نسبت فیبوناچی: 0.618
در تحلیل تکنیکال، از نسبتهای فیبوناچی به عنوان سطوح پتانسیلی پشتیبانی و مقاومت در بازار استفاده میشود. این سطوح معمولاً با استفاده از ارتفاع و کمینههای مهم قیمتها تعیین میشوند. سطوح پتانسیلی فیبوناچی شامل 38.2٪، 50٪ و 61.8٪ از حرکت قبلی قیمت است و معمولاً به عنوان سطوح مهمی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفته میشوند.
با استفاده از اصول فیبوناچی در تحلیل تکنیکال در بورس، معاملهگران تلاش میکنند تا نقاط ورود و خروج از بازار را با دقت بیشتری تعیین کنند و سطوح مهم قیمت را شناسایی کنند. به طور کلی، این روش یکی از ابزارهای معتبر در تحلیل تکنیکال است که توسط معاملهگران حرفهای مورد استفاده قرار میگیرد.
مختصری درباره ایچیموکو
از ایچیموکو به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال در بورس است، این سیستم معمولاً برای تشخیص روندهای بازار و نقاط ورود و خروج به عنوان یک سیستم خودکار کاربرد دارد.
ابر ایچیموکو یک سیستم تحلیل تکنیکال در بورس است که از ابتکارات گوئیچی هوسودا، نویسنده و روزنامهنگار ژاپنی در اواخر سال ۱۹۶۰ است. این سیستم در بنیان کنیده بر چهار مؤلفهی کلیدی است که در ادامه بهصورت اجمالی با آن آشنا میشوید:
۱. خط تبدیل (Tenkan-Sen): این خط میانگینی از قیمت بالا روز و پایین روز است که به مدت ۹ روز (هفته)، ۲۶ روز (هفتهها) یا هر بازه زمانی دیگری قابل تعیین است.
۲. خط پایه (Kijun-Sen): این خط میانگین قیمتهای بالا و پایین از ۲۶ روز قبل اشاره دارد.
۳. دهانه a پیشرو (Senkou Span A): این خط از میانگین خط تبدیل و خط پایه برای ۲۶ روز آینده کشیده میشود.
۴. سنکو دهانه پیشرو B (Senkou Span B): این خط تشکیل شده است از میانگین قیمت بالا و پایین از ۵۲ روز به آینده کشیده میشود.
همچنین، چیکو اسپن (Chikou Span) یک خط میانگین قیمت بوده که به عقب ترسیم میشود و به میانگین قیمتی از ۲۶ روز پیش اشاره دارد.
میانگین متحرک چیست؟
میانگین متحرک (Moving Average) یکی از ابزارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال در بورس است که برای میانگینگیری از قیمتهای یک امنیت مالی یا هر دادهی دیگری که با زمان تغییر میکند، استفاده میشود. این ابزار میانگین را از یک دوره زمانی مشخص محاسبه میکند و معمولاً به عنوان یک خط ترسیم میشود که از امتداد قیمتهای ورودی در طول زمان به دست میآید.
میانگین متحرک میتواند برای تشخیص روندهای بازار، تشخیص نقاط ورود و خروج، و همچنین برای کاهش نویز در دادههای زمانی استفاده شود. دو نوع اصلی از میانگین متحرک عبارتند از:
- میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average – SMA): در این روش، میانگین قیمتها در یک دوره زمانی مشخص محاسبه میشود. همه قیمتها با وزن یکسان در محاسبه میانگین در نظر گرفته میشوند.
- میانگین متحرک ترازشده (Exponential Moving Average – EMA): در این روش، وزن بیشتر به قیمتهای جدیدتر داده میشود، بنابراین قیمتهای جدیدتر در محاسبه میانگین اهمیت بیشتری دارند. این میانگین معمولاً سریعتر به تغییرات در بازار واکنش نشان میدهد.
هر دو نوع میانگین متحرک میتوانند به صورت ساده یا ترکیبی در تحلیل تکنیکال در بورس استفاده شوند. به طور کلی، میانگین متحرک به معاملهگران کمک میکند تا روندهای بازار را تشخیص داده و نقاط ورود و خروج موثرتری را تعیین کنند.
باند بولینگر در تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟
باند بولینگر (Bollinger Bands) یک ابزار تحلیلی تکنیکال در بورس است که توسط جان بولینگر در دهه ۱۹۸۰ ابداع شده است. این ابزار از سه خط تشکیل شده است که به صورت بسته به انحراف معیارهای قیمت، حول یک میانگین متحرک ساده (SMA) ترسیم میشوند. ساختار باند بولینگر عبارت است از:
- خط میانه (میانگین متحرک ساده): این خط میانه معمولاً برابر با میانگین متحرک ساده از قیمتها است و به عنوان مرکز باند بولینگر عمل میکند.
- باند بالایی (Upper Band): این باند به دور خط میانه کشیده میشود و معمولاً با افزایش معیارهای قیمت (مثل انحراف معیار) تعیین میشود.
- باند پایینی (Lower Band): این باند نیز به دور خط میانه کشیده میشود، اما معمولاً با کاهش معیارهای قیمت (مثل انحراف معیار) تعیین میشود.
با استفاده از باند بولینگر، معاملهگران قادرند تا نوسان قیمت را مورد بررسی قرار داده و نقاط ورود و خروج محتمل را تعیین کنند. به طور معمول، زمانی که قیمت به حدود بالایی یا پایینی باند بولینگر نزدیک میشود، این نشانه آن است که بازار به حالت بیشخرید یا بیشفروش نزدیک است و ممکن است به تغییر روند بازار منجر شود.
باند بولینگر به عنوان یکی از ابزارهای محبوب تحلیل تکنیکال در بورس و بازارهای مالی استفاده میشود و به معاملهگران کمک میکند تا روندهای بازار را بهبود بخشیده و نقاط ورود و خروج مناسبتری را تعیین کنند.
اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟
شاخص قدرت نسبی یا RSI (Relative Strength Index) یکی از معروفترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در بورس است که توسط ولیمس وایلدر در سال ۱۹۷۸ معرفی شد. این اندیکاتور برای اندازهگیری قدرت و سرعت تغییرات قیمتها استفاده میشود و معمولاً در نمودارهای قیمتی به عنوان یک شاخص تحلیلی نشان داده میشود.
محاسبه RSI بر اساس نسبت میانگین اختلافات مثبت و میانگین اختلافات منفی در یک دوره زمانی مشخص انجام میشود. معمولاً این اندیکاتور برای دورههای ۱۴ روزه استفاده میشود.
مقادیر RSI معمولاً در محدوده ۰ تا ۱۰۰ قرار دارد. وقتی RSI بیشتر از ۷۰ است، به عنوان یک سیگنال برای خرید زیاد (بیشخرید) تلقی میشود، و وقتی کمتر از ۳۰ است، به عنوان یک سیگنال برای فروش زیاد (بیشفروش) تلقی میشود. برای بیشخرید و بیشفروش، معمولاً خطوطی در نمودار قرار داده میشود تا نشان دهنده مرزهای این وضعیتها باشد.
استفاده از اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال در بورس به معاملهگران کمک میکند تا نقاطی را که بازار ممکن است به حد بیشخرید یا بیشفروش برسد، تشخیص دهند. این اندیکاتور به عنوان یکی از ابزارهای پرکاربرد تحلیل تکنیکال به شمار میرود.
اندیکاتور MACD در تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟
شاخص واگرایی و همگرایی میانگین متحرک (MACD) یکی دیگر از معروفترین و پرکاربردترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در بورس است که توسط جرارد اپلی (Gerald Appel) در دهه ۱۹۷۰ ابداع شد. MACD برای شناسایی روندهای بازار و تعیین نقاط ورود و خروج از معاملات استفاده میشود.
MACD از تفاوت بین دو میانگین متحرک معمولاً از نوع متحرک ساده (SMA) به عنوان خطهای مختلف استفاده میکند. این دو خط عبارتند از:
۱. خط MACD (MACD Line): این خط تفاوت بین میانگین متحرک ۱۲ روزه و میانگین متحرک ۲۶ روزه است.
۲. خط سیگنال (Signal Line): این خط معمولاً میانگین متحرک ساده ۹ روزه از خط MACD است.
علاوه بر این دو خط، MACD دارای خطی به نام هیستوگرام است که تفاوت بین خط MACD و خط سیگنال را نمایش میدهد. وقتی خط MACD بالاتر از خط سیگنال است، هیستوگرام مثبت و وقتی خط MACD پایینتر از خط سیگنال است، هیستوگرام منفی نمایش میشود.
تغییرات در هیستوگرام نیز میتواند به معاملهگران کمک کند تا روندهای بازار را بهبود بخشند و نقاط ورود و خروج مناسبتری را تعیین کنند.
اندیکاتور مکدی MACD معمولاً برای تشخیص نقاط ورود و خروج از معاملات استفاده میشود. برای مثال، وقتی خط MACD از خط سیگنال به طرف بالا متقاطع شود، این یک سیگنال خرید ممکن است، و وقتی خط MACD از خط سیگنال به طرف پایین متقاطع شود، این یک سیگنال فروش ممکن است.
مفهوم واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟
واگرایی (Divergence) در تحلیل تکنیکال در بورس به وضعیتی اشاره دارد که روند قیمت و روند یک اندیکاتور فنی (مانند MACD، RSI، یا شاخصهای دیگر) به سمت مخالف حرکت کنند. به عبارت دیگر، واگرایی اتفاقی است که روند قیمت و روند یک اندیکاتور فنی در جهتهای مخالف حرکت میکنند.
واگرایی به دو نوع تقسیم میشود:
- واگرایی معمولی (Regular Divergence): وقتی قیمت و اندیکاتور در یک تناقض رفتاری قرار بگیرند و رفتار متضادی را از خود نشان دهند.
- واگرایی مخفی (Hidden Divergence): واگرایی مخفی در واقع نوعی عدم تأیید بصری یا عدم همخوانی یک اندیکاتور یا اوسیلاتور با روند قیمت است.
کاربرد واگرایی در تحلیل تکنیکال در بورس به تأیید روندهای بازار و شناسایی نقاط ورود و خروج میپردازد. وقتی واگرایی معمولی رخ میدهد (قیمت در حال رشد است و اندیکاتور در حال نزول است یا بالعکس)، این میتواند به عنوان یک نشانه برای تغییر روند بازار مورد استفاده قرار گیرد. وقتی واگرایی مخفی رخ میدهد (قیمت در حال رشداست و اندیکاتور نیز در حال رشد است یا بالعکس)، این میتواند به عنوان یک نشانه برای تأیید روند بازار مورد استفاده قرار گیرد.
مختصری درباره پرایس اکشن و تأثیر آن در تحلیل تکنیکال در بورس
پرایس اکشن (Price Action) به روشی اشاره دارد که معاملهگران در تحلیل بازار از طریق مشاهده و تفسیر حرکت قیمتها بدون استفاده از ابزارهای فنی معمول مانند اندیکاتورها یا الگوهای قیمتی استفاده میکنند. در اصل، پرایس اکشن به مطالعه و تحلیل قیمتها و نمودارهای قیمتی با تمرکز بر روی الگوهای قیمتی، ترندها، سطوح حمایت و مقاومت و دیگر عناصر ارزشمندی از بازار میپردازد.
معاملهگران پرایس اکشن معتقدند که قیمتها تمام اطلاعات مربوط به بازار را در خود جای دادهاند و برای پیشبینی رفتار آینده بازار، کافی است به حرکت قیمتها توجه کنند. آنها از الگوهای قیمتی مانند نقاط واگرایی، نقاط برگشت و استمرار روند، نقاط تقاطع خطوط ترند، و سایر الگوهای قیمتی برای شناسایی موقعیتهای معاملاتی موفق استفاده میکنند.
مزیت اصلی پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال در بورس این است که معاملهگران میتوانند به صورت ساده و کارآمد بر روی یکی از مهمترین عوامل تحت کنترل خود، یعنی روند قیمتها، تمرکز کنند. این روش به معاملهگران اجازه میدهد تا موقعیتهای معاملاتی مطمئنتر و بازدهی بالاتری را در بازار شناسایی کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه در تحلیل تکنیکال در بورس
مدیریت ریسک و سرمایه برای هر معاملهگر، حتی در تحلیل تکنیکال در بورس، بسیار حیاتی است. در ادامه، به برخی اصول و روشهای مدیریت ریسک و سرمایه در تحلیل تکنیکال اشاره میکنم:
۱. تعیین میزان سرمایه: قبل از هر چیز، باید مشخص کنید چقدر سرمایه برای معامله دارید و چقدر از آن را میخواهید به هر معامله اختصاص دهید. این مبلغ باید به گونهای انتخاب شود که در صورت خطر، در زندگی شما تأثیر چندانی نگیرد.
۲. محافظت از سرمایه (Capital Preservation): محافظت از سرمایه به معنی کنترل ریسک و جلوگیری از اتلاف بیش از حد سرمایه است. برای این کار، معمولاً معاملهگران حداکثر میزانی از سرمایه خود را که میتوانند در یک معامله از دست دهند، مشخص میکنند و در صورت رسیدن به آن، معامله را متوقف میکنند.
۳. مدیریت ریسک (Risk Management): مدیریت ریسک به معنی تعیین میزان ریسک در هر معامله است. معمولاً معاملهگران میزان ریسک را بر اساس نسبت میزان سود مورد انتظار به میزان سرمایه تعیین میکنند. به طور معمول، این نسبت باید حدود ۱:۲ یا بیشتر باشد، به این معنی که انتظار میرود سود حداقل دو برابر از ریسک باشد.
۴. استفاده از Stop Loss: استفاده از سفارشات Stop Loss به معنی تعیین سطحی از قیمت برای خروج از معامله در صورتی که بازار به سمت مخالف حرکت کند. این کار به شما کمک میکند تا خسارتهای بیش از حد را جلوگیری کنید.
۵. مانیتورینگ و بهروزرسانی استراتژی: همواره استراتژی مدیریت ریسک و سرمایه خود را مانیتور کنید و آن را به مواقع بهروز کنید. با تغییرات بازار و شرایط مختلف، استراتژی شما نیز باید تطبیقپذیر باشد.
رعایت اصول مدیریت ریسک و سرمایه میتوانند به معاملهگران در تحلیل تکنیکال در بورس کمک کند تا بهبودی قابل توجهی در عملکرد و سودآوری خود داشته باشند.
آیا روش های تحلیل تکنیکال در بورس با سایر بازار ها مشابه است؟
بله، اصول و روشهای تحلیل تکنیکال در بورسهای مختلف و سایر بازارهای مالی معمولاً به طرز مشابهی کار میکنند. این اصول عموماً بر اساس رفتارهای جمعی قیمتها و نمودارهای قیمتی موجود در بازارها استوار است.
در اینجا چند نکته مهم در مورد مشابه بودن روشهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مختلف ذکر میشود:
استفاده از الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی مانند نقاط واگرایی، دایرهها، ترکیبات شمعی و سایر الگوهای مشابه در تحلیل تکنیکال در همه بازارها استفاده میشوند. این الگوها مبتنی بر رفتارهای جمعی قیمتها هستند و در تشخیص موقعیتهای معاملاتی کمک میکنند.
استفاده از اندیکاتورها
اندیکاتورهای فنی مانند میانگین متحرک، RSI، MACD و دیگر اندیکاتورها نیز در تحلیل تکنیکال در بورس و بازارهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرند. این اندیکاتورها به معاملهگران کمک میکنند تا الگوهایی از رفتارهای قیمتها را تشخیص دهند و تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند.
مفاهیم تحلیلی اصلی
مفاهیمی مانند سطوح حمایت و مقاومت، ترندها، نقاط برگشت و استمرار روند و دیگر مفاهیم تحلیلی اصلی در تحلیل تکنیکال در بورس و تمام بازارها کاربرد دارند و به معاملهگران کمک میکنند تا رفتار بازار را بهتر درک کنند.
با این حال، باید توجه داشت که تفاوتهایی در استفاده از این روشها و اندیکاتورها به ویژه به دلیل ویژگیهای مختلف بازارها، اخبار و رویدادهای متفاوت و رفتارهای متغیر معاملهگران، در بورس و بازارهای مختلف وجود دارد. اما در کل، اصول و مفاهیم اساسی تحلیل تکنیکال در بورس و تمام بازارهای مالی به تا حد زیادی مشابه است.
منبع: ویکی پدیا
- مدارک لازم برای بیمه تکمیلی: مدارک مورد نیاز جهت دریافت...
- مرکز مبادله ارز و طلا چیست: معرفی بازارهای مرکز مبادله...
- صندوق سهامی چیست: مزایا و نکات مهم انواع صندوق سهامی...
- وام تعمیرات مسکن چیست: شرایط و نحوه دریافت + مبلغ...
- بیمه عمر چیست: شرایط و نحوه محاسبه + انواع پوشش...
- بیمه زلزله چیست: محاسبه قیمت و پوشش دهی بیمه زمین...